نظریه اسلام در مورد پایان تاریخ
این سوالی است که پاسخ به آن موجب پیدایش نظریات مختلف در مورد پایان تاریخ شده است؛ یک تئوریپرداز هرج و مرج و کشتار را سرانجام زندگی بشر میداند؛ دیگری جامعه اشتراکی را سرانجام قهری بشر در روند زندگی میبیند و فردی سومی، شیوه زندگی لیبرال دموکراسی امریکایی را پایان تمدنسازی بشریت میانگارد. این سوال را به اسلام عرضه میکنیم و پاسخ او را میطلبیم، ندای آیاتِ زیر به گوش میرسد:
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین[1]
(میخواهیم بر مومنینی که پست و ناچیز شمرده شدهاند لطف خود را جاری کنیم و آنها را به رهبری برسانیم و آنها را کسانی قرار دهیم که تمام منابع و امکانات زمین در اختیار آنها باشد.)
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون[2]
(این مطلب را که مدیریت جهانی بهدست بندگان درستکار من خواهد رسید، دقیقا در کتاب زبور و سپس در تورات آوردهایم.)
سرانجامِ بشریت، براساس تفکر اسلام، ظهور تمدنی براساس حرکت به سوی خداست؛ "تمدن خدامحور"؛ تمدنی با نظامها و ساختارهای مبتنی بر احساس خدا و هماهنگ با شبکه هستی و در نتیجه تمدنی که تمام موجودات در آن در مسیر رشد و تکامل ظاهری و باطنی قرار میگیرند.
- ۹۳/۰۴/۱۶
- ۲۷۲ نمایش